داخل کوچه ما
ما بودیم
توران بود؛ مهدی و میثم بود ؛ مریم و فاطمه و صغری بود
پیر مرد دشتبان . . .و
دکانی کوچک . . . رو به روی در ما
خانه ما نحس بود
لااقل شماره این طور مینمود
ولی این نحسی آن حال عشق مرا به خانه افزون کرده
داخل خانه که میرفتیم
بوی غذای ننه بی حس میکرد
ننه ام مرده است
ننه ام مهربان بود؛ زیبا بود
من هنوز خاطراتم را. . .
روی پرچین کوتاه حیاط در رویا میبینم